۱۳۸۵ آبان ۲۸, یکشنبه

آغاز

...چشمانم را بستم و بجاي تاريكي خيالي ديدم... آسمان مي باريد و زلال اشك چشم هايم را مي شست... قلم و كاغذ نزديك بود