۱۳۸۶ آبان ۸, سه‌شنبه

فاصله



روی این فاصله صد جرعه از این جام تمنا باقیست
طی هر جرعه وصل تو ، مرا
یک قدم پیش
نگاهی و سلامی به طلوع
و به خورشید
که شاید خبری...؛

گوش به باد
شاید آواز دلت – گرم - به جانم برسد

...
پیش از آغاز دعایی خواندم


و پرستوها را، تا افق بدرقه کردم

۱۳۸۶ مهر ۲۴, سه‌شنبه

مرغ سحر

مرغ سحر ناله سر كن
داغ مرا تازه تر كن
زآه شرر بار،اين قفس را
برشكن و زير و زبر كن
بلبل پر بسته زكنج قفس درآ
نغمه ي آزادي نوع بشر سرا
وز نفسي عرصه ي اين خاك توده را
پر شرر كن، پر شرر كن
ظلم ظالم ، جور صياد
آشيانم داده بر باد
اي خدا ، اي فلك ، اي طبيعت
شام تاريك ما را سحر كن
نوبهار است ، گل به بار است
ابر چشمم ژاله بار است
اين قفس چون دلم تنگ و تار است
شعله فكن در قفس اي آه آتشين
دست طبيعت گل عمر مرا مچين
جانب عاشق نگه اي تازه گل از اين
بيشتر كن ، بيشتر كن ، بيشتر كن
مرغ بي دل ، شرح هجران
مختصر کن، مختصر كن ، مختصر كن
ملک الشعرا

محمد رضا شجریان،کنسرت همنوا با بم